عوامل نشاط
لذّت، عامل اصلی تحقّق نشاط است. آنچه در این بحثْ مهم است، این که لذّت، انواعی دارد که عبارت اند از لذّت مادی و معنوی. این نیز بدان جهت است که انسان، موجودی دو بُعدی و مرکّب از بُعد مادی و معنوی است. از این رو، نشاط او نیز دو بُعدی است و لذّتی نیز که میخواهد آن را تأمین کند، دو بُعدی است و برای تحقّق نشاط باید لذّتهای مادی و معنوی را تأمین نمود.
1. لذّتهای مادّی
در حدیثی از امام صادق علیه السلام ، ده چیز به عنوان عوامل نشاط نام برده شدهاند. در این حدیث، از تعبیر «نُشْرة» استفاده شده است. نُشْرة از ریشه «نشر» گرفته شده و به معنای انبساط و باز شدن، و ضدّ انقباض و گرفتگی است. در فرهنگ عرب، وقتی روح برخی افراد، دچار گرفتگی و انقباض میشد، دلیل آن را جنزدگی میدانستند و برای برطرف شدن آن، سراغ «رُقْیه»۱ و برخی کارهای دیگر از این دست میرفتند. این در حالی است که ممکن است دلیل گرفتگی و انقباض روحی، چیزی غیر از این باشد. بخشی از این گرفتگی، به خاطر فقدان نشاط در ابعاد مختلف انسان است. معصومان علیهم السلام با درک این واقعیت، بیان نمودهاند که عامل گشودگی و بسط نفس، رُقْیه، تعویذ و چیزهایی از این دست نیست؛ بلکه باید نشاط فرد تأمین گردد تا انبساط و انتشار روحی و روانی اتفاق افتد.
امام صادق علیه السلام در این حدیث میفرماید:
خود را پیرو پیامبر صلی الله علیه و آله میدانستند، ایشان میفرمود: «من هم بشری مثل شما هستم که با شما شوخی میکنم».۱ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از شوخترین مردم بود.۲
ده ـ لذّت خندیدن
خندیدن، یکی دیگر از اموری است که موجب نشاط و شادابی میگردد. همان گونه که پیشتر نیز اشاره شد، برخی افراد لذّتهای دنیوی را با ایمان و دینداری در تضاد میدانستند و تنها عبادت کردن را میپسندیدند، لذا در موضوع ما، از خندیدن پرهیز میکردند و تنها گریه کردن را مشروع میدانستند. این در حالی است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در برابر این جریان ایستاد و فرمود:
أَلَا إِنَّ لِکلِّ عِبَادَةٍ شِرَّةً ثُمَّ تَصِیرُ إِلَی فَتْرَةٍ فَمَنْ صَارَتْ شِرَّةُ عِبَادَتِهِ إِلَی سُنَّتِی فَقَدِ اهْتَدَی وَ مَنْ خَالَفَ سُنَّتِی فَقَدْ ضَلَّ وَ کانَ عَمَلُهُ فِی تَبَابٍ امّا إِنِّی أُصَلِّی وَ أَنَامُ وَ أَصُومُ وَ أُفْطِرُ وَ أَضْحَک وَ أَبْکی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ مِنْهَاجِی وَ سُنَّتِی فَلَیسَ مِنِّی.۳هان! هر عبادتی را جوش و خروشی است که سرانجام فروکش میکند. پس هر کس جوش و خروش عبادتش به سنّت من آرام گیرد، هدایت شده است و هرکه با سنّت من مخالفت ورزد، گمراه شده است و عملش بر باد رفته است. بدانید که من نماز میخوانم، میخوابم، روزه میگیرم، افطار میکنم، میخندم و میگریم. پس هر که از روش و سنّت من روی گرداند، از من نیست.
این نشان میدهد که عبادت پایدار، در گرو تعادل در همه امور از جمله خنده و گریه است. وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با دیگران بود، با خنده آنان میخندید.۴ هیچ کس پُر تبسّمتر از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دیده نشده است.۵ گاه در حضور ایشان، اصحاب شعر میخواندند و از خاطرات جاهلیت چیزی را نقل میکردند و میخندیدند و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز تبسم میکردند.۶
در توصیف امام صادق علیه السلام نیز گفته شده که ایشان زیاد شوخی و تبسّم میکردند.۱ امام کاظم علیه السلام نقل میکند که در میان پیامبران، یحیی علیه السلام اهل گریه بود و نمیخندید؛ ولی عیسی علیه السلام هم میخندید و هم گریه میکرد، و سپس داوری میکند که روش عیسی علیه السلام برتر از روش یحیی علیه السلام است.۲ از دیدگاه اسلام، بهترین مسلمانان، کسانی هستند که در آشکار، از گستره رحمت الهی خوشحالاند و میخندند و البته در نهان، از ترس عذاب خدا میگریند.۳
ب ـ شروط لذّت مادّی
پس از پرداختن به موارد شادی و هیجان، باید چارچوب کلان آن را ترسیم نمود. شادی و هیجانی که میخواهد نشاط را تأمین کند، باید چهار ویژگی اساسی داشته باشد: فراگیر بودن؛ توازن؛ فقدان پیامد منفی؛ جهتگیری الهی و معنوی.
یک. فراگیر بودن
فراگیر بودن به این معناست که همه ابعاد وجودیِ انسان را شامل شود. شادی و لذّتی که میخواهد نشاط را (به عنوان یکی از مؤلّفههای اساسی شادکامی) تأمین کند، باید همه ابعاد وجودیِ انسان را پوشش دهد. انسان، ابعاد گوناگونی دارد که در یک نگاه میتوان آن را به بُعد مادی و معنوی تقسیم نمود و هر کدام نیز مواردی را در برمیگیرند که هنگام برشمردن موارد شادی، مشخّص خواهند شد. بنا بر این، فراگیری بدین معناست که همه ابعاد انسان باید از لذّت و هیجان مخصوص خود برخوردار باشد. برخورداری برخی ابعاد از لذّت و محرومیت برخی دیگر از آن، موجب اختلال در نشاط میشود و تأثیر آن را دچار مشکل میکند.
دو. توازن
توازن به این معناست که هر کدام از ابعاد انسان، به تناسب نیاز و اهمیتش باید از لذّت و شادی، برخوردار باشد. فقدان توازن، موجب افراط در لذّت برخی ابعاد و تفریط در برخی دیگر میشود و همین امر، باز موجب اختلال در نظام نشاط میگردد. بنا بر این، در تأمین لذّت و شادیِ هر کدام از ابعاد باید توازن آنها نیز مورد توجّه قرار گیرد.